- بارانی خبر
- خبرنگار: هیوا محمدپور
- گروه خبری : فرهنگ و هنر
- تاریخ انتشار : 9 آذر 1394, 15:31:35
«مهینهتی»؛ روایت زندگی شبهمدرن ما
فیلمنامه این فیلم کمدی با زبانی طنز، سعی دارد مشکلات این خانواده را منعکس کند، اما آنچه در این میان جلب توجه میکند، نحوه روایت این کمدی است؛ بیانی که شاید داستان زندگی ما در دنیای شبه مدرن باشد و روایتی از محاق رفتن واقعیت در رؤیا و رؤیا در واقعیت.
مدرنیته ناقص
در این فیلم بیشتر به تفاوتها و تضادهای موجود در جامعه پرداخته شده است. برای پرداختن به این موضوع به گذشته بازمیگردیم که ریشه بسیاری از این تضادها درآنجاست.
دراین کمدی به نوعی نشان داده شده است که تضاد میان جامعه روستایی و شهری، زندگی سنتی و شبهمدرن و ارزشهای جدید و قدیم با انجام اصلاحات ارضی در دوران پهلوی دوم شکل میگیرد؛ طرحی که بدون برنامه اجرا شد و طی آن بسیاری از روستاییان ناچار به ترک روستا شدند و در حاشیه شهرها مأوا گزیدند. این موضوع سبب بروز تضادهای بسیاری شد که در تاریخ ایران شاهد آن بودهایم.
شهرنشینان که بعضا خود نسل دوم و سوم این روستاییان هستند، با دید منفی به روستاییان تازه به شهر آمده نگاه میکنند و آنان را مخل آسایش خود و شلوغی شهر میدانند.
آنانگاه لهجه روستاییان، طرز لباس پوشیدنشان و حتی راه رفتنشان را به سخره میگیرند، اما همین شهرنشینان به دلیل رشد سرمایهداری دلالانه، دچار تعارضهای بنیادینی شدهاند. از یک سو ناامنی اقتصادی را حس میکنند و ازسوی دیگر شاهد افول ارزشهای سنتی و اخلاقی جامعه خود شدهاند که بیتأثیر از وضعیت اولی نیست.
طلوع نوستالژی
درچنین جامعهای که همه چیز آن روبه غروب است، فقط نوستالژی و میل به بازگشت است که طلوع میکند. چنانچه اگر به شبکههای تلویزیونی نگاهی بیندازیم، از زندگی روستایی گذشته دورانی طلایی ساختهاند که اتوپیای دنیای روبه افول ماست. این وضع مهرآگین نسبت به روستا و گذشته بهصورت ناخودآگاه ازسوی یک راوی شهری در این کمدی به تصویر کشیده شده است؛ راویای که هیچکس وی را نمیبیند، اما حضورش همواره احساس میشود و به مخاطب خط خندیدن میدهد.
فیلم با ترانه ای دلنشین در فضای آرام روستا آغاز و به یک مهمانی کشیده میشود؛ مهمانیای که بدون نشانهای از دنیای مدرن همه چهره در چهره مشغول صحبت هستند و همه اختلافها با سخن پیر مجلس به پایان میرسد.
کابوس شهرنشینی
بعد از کش و قوسهای فراوان همسر «عباس»، بازیگر نقش اول فیلم، از او میخواهد که به شهر بروند. استفاده از زن، بهعنوان فریبدهنده مرد که با جادو سرو کار دارد، داستانی قدیمی است که بیشتر به آن نمیپردازیم، اما با ورود جادو است که عباس وارد کابوس شهرنشینی میشود.
این موضوع مخاطب را به یاد رمان «صد سال تنهایی» اثر«گابریل گارسیا مارکز» میاندازد. ورود به پدیده مدرنیزاسیون، برای ما که با آن بیگانه بودهایم، مانند پدیدهای عجیب و غریب جادوزده و کابوسوار بوده است.
به هرحال عباس در این کابوس به شهر میرود و در بدو ورود، با بردارخانم خود که تکیهکلام «نازنین» دارد، آشنا میشود. وی فردی منفعتطلب است که چند صباحی است که تازه از روستا وارد شهر شده و با کلاهبرداری، سرمایهای به هم زده است.
این همان دید طبقه متوسط شهری نسبت به دیگری (روستایی تازه به شهر رسیده) است که در روایت کارگردان نمود پیدا کرده است؛ دیگریای که اگر ثروتمند باشد، حتما فردی دهاتی و روستایی است و این خوانش به منفعل بودن اقتصادی طبقات شهری بازمیگردد.
پدیدههای فرهنگی
عباس در شهر با پدیدهای به نام ماهواره نیز آشنا میشود که ناگهان پدربزرگش درعالم رؤیا برسر او حاضر میشود و بر او نهیب میزند. پدربزرگ بهعنوان نماد سنت سنگین گذشتگان مانند رویایی که همه جا حضور دارد، سوژههای شقه شده دنیای ما را از افول سنتهای خود خبردار میکند، اما زرق و برق دنیای جدید همه را میخکوب و شاید نیز مسخ خود کرده است، چنانکه همسر و دختر عباس مسخ این فضای جدید شدهاند.
عباس درنهایت با مرگ خود، از این کابوس بیدار میشود. اگر این موضوع را مد نظر داشته باشیم که راوی فردی شهری است، پی میبریم که این آرزو، آرزوی مرگ روستایی است؛ مرگی که او را از شهر حذف کند، اما راوی که دچار تناقض وجدان شده، او را به بهشت رهنمون میکند.
نماد پدربزرگ
در پایان میخواهم به نقش پدربزرگ بهعنوان نمادی از اسم پدر در جامعه اشاره کنم. «باوای باوا» در این فیلم سینمایی کمدی، مرده است وگاه در رؤیا بر زندگان ظاهر میشود.
این میل به نشان دادن پدر به همان وضع متناقض زیست سوژه مورد بحث ما بازمیگردد؛ وضعی که هویت افراد این جامعه را چند پاره کردهاست.
سوژههای جامعه ما از یکسو پدر را مرده میپندارند و ازسوی دیگر آرزوی میل به زنده نگهداشتن او را در رؤیا در سر میپرورانند.
نکته آخر اینکه «مهینهتی» بیشتر به تجربه شهری مانند سنندج نزدیک است، چنانکه آخرین مرحلهای که در این شهر بودم، تکیهکلام بازاریان جملات این کمدی بود، اما این فیلم نتوانسته با تجربهزیستی دیگر شهرهای استان پیوندی برقرار کند و کمدی فراگیر ویژه دیگر شهرها باشد. شاید دیگر شهرهای استان مانند سنندج درگیر این تنشها نبودهاند.
زاهد رضایی / کارشناس روابطعمومی / همشهری کردستان
انتهای پیام/۹۲۰۰۱
شما هم نظر خود را در مورد این مطلب در قسمت نظرات بنویسد بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد
اخبار مرتبط
- کودکان حال خوش زندگی را تجربه کنند/ برنامههای شاد و فرهنگی هفته ملی کودک در کردستان
- اعزام دانشآموز دیواندرهای به مسابقات جهانی رباتیک ۲۰۲۵ ترکیه
- آموزش و پرورش کردستان آماده استقبال از ۳۲۰ هزار دانشآموز در مهرماه
- شورای آموزشوپرورش کردستان؛ از دستاوردهای پروژه مهر تا چالشهای عدالت آموزشی
- مرز باشماق مریوان؛ دروازه وحدت و عشق حسینی در آستانه اربعین