۱۰ هزار کلمه گفت و گوی اختصاصی با ‘عبدالمحمد زاهدی’ استاندار کردستان

به گزارش بارانی نیوز ماهنامه ‘سلام کشور’ گزارش ۱۰ هزار کلمه ای را با ‘عبدالمحمد زاهدی’ استاندار کردستان انجام داده است وی در این مصاحبه به صورت صریح و بی پرده از کردستان گفته است و اینکه توانم را برای توسعه کردستان بکار می گیرم و هرگز دید امنیتی به کردستان نداشته ام و نخواهم داشت.

در ادامه این مصاحبه که به قلم ‘قباد آرش’ تنظیم شده است آمده است: حدود ۱۷ ماه از شروع به کار عبدالمحمد زاهدی در کسوت استاندار کردستان می گذرد، استانداری که تجربه سه دوره استانداری را در کارنامه کاری دارد و می گوید تجاربش در مناطقی که خدمت کرده است امروز می تواند به رشد و توسعه کردستان کمک کند.

عبدالمحمد زاهدی در کردستان برای چهارمین بار در صندلی استانداری تکیه زد و به گفته خودش تجاربی که در گذشته کسب کرده امروز می تواند راهگشای حل مشکلات کردستان باشد چرا که اهل سنت و کُردها را به خوبی می شناسد.

استاندار کردستان در گفت و گویی به طور مفصل از فرصت ها و تهدیدهای کردستان گفت و راهکارهای مدیریتی برای برون رفت از مشکلات فعلی ارایه کرد.

** لطفاً به عنوان اولین سوال، به طور مشروح سوابق شخصی و کاری خود را توضیح بفرمایید؟

من در بهمن ماه سال ۱۳۲۸در یک خانواده مذهبی از قشر متوسط جامعه متولد شدم. پدرم کاسب بود و برادران بزرگم نیز به همان شکل، دوران ابتدایی و دبیرستان را در بروجرد گذراندم. از همان ابتدای زندگی به دلیل شرایط خاصی که هم خانواده ما و هم شهر بروجرد داشت، به عنوان یک شهری که به لحاظ سیاسی قبل از انقلاب شهر فعالی در کشور بود، تا حدود زیادی تقریباً از دوران نوجوانی در جریان مسایل سیاسی قرار می گرفتیم. البته آن زمان در بروجرد بیشتر گروه های چپ و کمونیست فعال بودند ولی ما به عنوان نیروهای مذهبی در جهت دستیابی به آگاهی و پی بردن به شرایط خاص سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور از همان فضا هم استفاده می کردیم. علاوه بر این بستگانمان که در تهران زندگی می کردند مستقیماً با شخصیت ها و کسانی که در جریان انقلاب بودند ارتباط داشتند به همین دلیل ما از طریق آنها در جریان مسائل انقلاب قرار می گرفتیم و به همین جهت بود که من وقتی به سن بلوغ رسیدم اولین مرجع تقلیدی که انتخاب کردم حضرت امام (ره) بود. با وجود اینکه آن زمان رساله ایشان ممنوع بود و روی جلد عنوان رساله احکام امام خمینی(ره) را نداشت و تحت عنوان دیگری چاپ می شد.

همانطور که عرض کردم پدرم کاسب بود و می توانم بگویم که از معتمدین شهر بروجرد و مورد اعتماد مردم بود. هر چند که به لحاظ دارایی و ثروت از قشر بالا و مرفه جامعه نبودیم اما به لحاظ موقعیت اجتماعی پدرم از شخصیت های طراز اول شهرستان بروجرد و بخش عمده ای از استان لرستان بود که محل رجوع مردم حتی برای دعواهای خانوادگی و طرفینی بود.

ما در مجموع ۱۱خواهر و برادر بودیم که متأسفانه تا به حال یک خواهر و دو برادرم فوت شدند، دو تا از خواهرانم آموزش و پرورشی هستند دوتا شون هم خانه دار بودند و هستند. همانطور که گفتم دو برادر بزرگم کسب آزاد داشتند که متأسفانه یکیشون به دلیل تصادف به رحمت خدا رفت و دیگری هم به دلیل بیماری سال گذشته از دنیا رفت. بقیه برادرانم هر کدام در رشته های مختلفی مشغول هستند. به عنوان معاون دانشگاه، به عنوان قاضی و …

سال ورودم به دانشگاه رو یادم میاد ولی سال ورودم به دبیرستان را یادم نیست، البته من به دلایلی دو سال آخر دبیرستان را متفرقه خواندم. رفتم سربازی و بعد برگشتم و بعد از طی دوران سربازی دیپلم گرفتم. ولی سال ورودم به دانشگاه سال ۵۵ بود. همانطور که گفتم دوران دبستان و دبیرستان را در بروجرد گذارندم و محله ای که ما زندگی می کردیم محله ای است که سابق خیابان (سیروس) نام داشت و نمیدونم امروزه اسمش چیه! کوچه قودقون و محله قودقون که یکی از محلات قدیمی بروجرد است ما در آنجا زندگی می کردیم، دوران تحصیلم عمده اش در دبیرستان بحرالعلوم بروجرد بود، (مرحوم بحرالعلوم یکی از علمای برجسته ی شهرستان بروجرد بوده) دوران تحصیل همه اش خاطره است، به خاطر میارم که یک بار در فصل امتحانات ما معمولاً صبح زود از خانه خارج می شدیم که به دبیرستانمان برویم در اطراف دبیرستان مزارعی بود که برای درس خواندن با دوچرخه به آنجا می رفتیم. در مسیر رفتن به آن مزارع چون صبح زود بود خوابم گرفت و با سر به زمین خوردم. البته اتفاق خاصی نیفتاد اما در مجموع من در آن دوران به دلیل فعالیت های متفرقه ای که داشتم ادبیاتم خیلی خوب بود، معمولاً انشاهای من در دوران دبیرستان را دبیرها می بردند و در تمام دبیرستان های بروجرد خوانده می شد، در داستان نویسی و تئاترنویسی هم کار می کردم منتهی هیچ کدوم از تئاترهایی که می نوشتم به نمایش در نمی آمد، به دلیل اینکه شرایط و فضای آن روز اجازه نمی داد و حتی تذکر هم می گرفتم که دیگه از این کارها نکنم.

ورودم به دانشگاه سال ۵۵ بود، آن زمان وارد دانشکده علوم سیاسی شدم که یکی از دانشکده های مستقل وزارت علوم وقت بود، آن دانشکده بعد از انقلاب در دانشکده علامه طباطبایی ادغام شد و من در واقع مدرک تحصیلیم را در رشته علوم سیاسی در دانشگاه علامه طباطبایی گرفتم ولی ورودم به دانشکده علوم سیاسی بود.

دوستان دانشگاهی زیادی دارم که امروز بخش عمده آنها در دانشگاه های کشور تدریس می کنند، چون رشته ما علوم سیاسی بود بخشی از آنها مسوولیت های دیگری در وزارت کشور یا وزارت امور خارجه دارند، دوستان دانشگاهی من عمدتاً اینها بودند که الان هم ارتباط داریم بعضی از آنها نیز استاندار شدند و برخی نیز در مأموریت های خارج از کشور حضور داشتند.

خدمت سربازیم رو همانطور که گفتم قبل از گرفتن دیپلم زمانی که ساکن بروجرد بودم انجام دادم. آن زمان مدت سربازی بیست و چهار ماه بود، چهار ماه را در مرکز آموزشی نیروی زمینی کرمان گذارندم، دو ماه در اداره مهندسی ارتش در تهران بودم و ۱۸ماه هم در مرکز آموزش مهندسی بروجرد خدمت کردم ولی محیط سربازیم به طور کل یک محیط متفاوت از محیط سربازی دیگر سربازان بود چون مرکز آموزش مهندس بود فضا یک فضای علمی بود و سربازان عمدتاً تحصیل کرده بودند از این جهت فضای بسیار خوبی بود.

** جناب آقای زاهدی جنابعالی از پیشکسوتان وزارت کشور هستید و بخشی از سال های ابتدایی دهه ۶۰را در وزارت کشور گذراندید، از این جهت گفتگوی ما با شما قدری متفاوت خواهد بود. لطفاً قدری به آن سال ها بازگردید. جناب آقای زاهدی، اساساً چطور شد که وارد وزارت کشور شدید؟ چه مراحلی برای ورود به وزارتخانه طی شد؟ پس از ورود در کدام بخش ها خدمت نمودید؟ هم اتاقی های شما در آن روزگار چه افرادی بودند؟ اکنون خبری از آنها دارید؟ با کدام مدیران کار کردید؟ از کدام یک راضی تر بودید؟

من بعد از فارغ التحصیلی در سال ۵۹ یک سال در آموزش و پرورش تدریس کردم در تیرماه یا اواخر خرداد ماه سال ۶۰ به توصیه بعضی از دوستان به وزارت کشور رفتم. رشته ام علوم سیاسی بود و طبیعتاً به عنوان کارشناس علوم سیاسی در وزارت کشور مشغول به کار شدم. البته زمانی که من به وزارت کشور رفتم، وزارت کشور در ضلع جنوبی پارک شهر قرار داشت و ساختمان فعلی وزارت کشور در اختیار شهرداری بود، تقریباً تا اواسط سال ۶۳ کارشناس سیاسی بودم و تا آخر خردادماه سال ۶۵ مسوول امور استان ها یا اداره دوم سیاسی وزارت کشور بودم. از ابتدای تیرماه سال ۶۵ هم به استانداری سیستان و بلوچستان رفتم آنجا حدود یک سال مدیرکل سیاسی بودم و بعد هم به عنوان معاون سیاسی اداری منصوب شدم آن زمان سیاسی و اداری یکی بود. یعنی در واقع معاون سیاسی، اداری، امنیتی و اجتماعی همه در یک قالب بود که بعدها با پیشنهاد خود من بخش اداری از سیاسی امنیتی جدا شد این پیشنهاد خود من به وزارت کشور بود چون فکر می کردم سنخیتی بین کارها وجود ندارد. اواخر آذرماه سال ۶۹ از زاهدان به عنوان معاون سیاسی امنیتی به کرمانشاه آمدم و تا اواخر آبان سال ۷۶ یعنی تقریباً شش سال و ۱۰ ماه معاون سیاسی امنیتی استاندار کرمانشاه بودم. البته نزدیک ۲۰ روز هم سرپرست استانداری کرمانشاه بودم. بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوم خردادماه سال ۷۶ در اواخر آبان ماه همان سال به عنوان استاندار ایلام منصوب شدم و در دهه سوم مردادماه سال ۷۹ به عنوان استاندار چهارمحال و بختیاری منصوب شدم.

در دهه سوم سال ۸۲ به عنوان استاندار استان مرکزی منصوب شدم و در روز دهم سال ۸۴ به درخواست خودم بازنشسته شدم.

هم اتاقی هایم در آن زمان آقای دکتر صدرا بود که الآن استاد دانشگاه هستند مدتی هم در گذشته معاون وزیر کار بودند. آقای دکتر ابوالحسنی بودند که الان استاد دانشگاه هستند. آقای دکتر علی باقری و آقای محمد صادقی که وکیل دادگستری هستند و تعداد دیگری از دوستان یادمه و از همه دوستانم راضی هستم.

** جناب آقای زاهدی، در طول دوره خدمت در ستاد و صف وزارت کشور شما چند وزیر کشور را تجربه کردید؟ خواهش می کنم بی تعارف و خیلی صریح در مورد ابعاد کارشناسی و مزایا و معایب هر یک از این دوران ها از حیث ابعاد مدیریتی و از زاویه فراز و فرود اثرگذاری و قدرت مانور وزارت کشور صحبت بفرمایید. بهر حال بخشی از این تجارب برای امروز و آینده قابل استفاده است همچنین با توجه به اینکه نوعاً جنابعالی در حوزه سیاسی خدمت کردید، چند معاون سیاسی وزیر را در وزارت کشور تجربه کردید؟ در آن روزها به کدام یک نمره بیشتری می دهید؟ بعدها هم همان نظر را داشتید؟

اگر یکی یکی بشمارم آقای مهدوی کنی، آقای نیک روش، آقای ناطق نوری، آقای محتشمی پور، آقای عبدالله نوری دو دوره، آقای موسوی لاری و آقای بشارتی جهرمی.

من زمانی که وارد وزارت کشور شدم تقریباً سومین سال استقرار جمهوری اسلامی ایران بود و طبیعتاً نوع سازماندهی که لازم بود در سیستم دولت و وزارت کشور برقرار شود در حال تغییر و تحول بود، در واقع ما یک دوران گذار را سپری می کردیم. به عنوان مثال قبل از اینکه ما به وزارت کشور برویم، وزارت کشور یک واحدی داشت تحت عنوان دفتر سیاسی. منتهی بعداً در زمان ما این دفتر تغییر کرد و تحت عنوان اداره کل سیاسی وزارت کشور و چهار اداره زیرمجموعه اش نام گرفت، که عرض کردم من هم مدتی مسئول اداره دوم سیاسی وزارت کشور بودم. این تغییراتی که صورت گرفت هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه اجتماعی و هم در حوزه امنیتی به نظر من از همان ابتدای کار نسبت به تشکیلات گذشته ابعاد کارشناسی بسیار قوی تر شد.

اقدام کارشناسی به نظر من در زمان آقای ناطق نوری قوت بیشتری گرفت و توانمندی بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرد و ثبات بیشتری در امور وزارت کشور پدیدار گردید و این ثبات با فراز و نشیب هایی ادامه داشت.

در مورد آقایان وزرا، من به نظرم می رسد وزیران کشور با یک رویکرد خاصی در وزارت کشور فعالیتشان را آغاز کردند که من به عنوان مثال عرض می کنم که آقای ناطق نوری بیشتر تلاش کرد یک سازمان قوی و منسجمی را در وزارت کشور به وجود بیاورد که بتواند به عنوان وزارتخانه مادر در کشور عمل کند. در این عرصه قانون شورای امنیت کشور در زمان ایشان به تصویب مجلس رسید، قانون شورای تأمین استان ها در زمان ایشان اصلاح شد و به تصویب رسید و بخصوص در بخش مبارزه با مواد مخدر کارهای اساسی از زمان آقای ناطق نوری آغاز شد و ادامه پیدا کرد.

افراد دیگری که بخواهم نام ببرم آقای عبدالله نوری بیشتر روی عمران شهری و آبادانی و مسائل اقتصادی جامعه توجه داشتند چون خودشان قبلاً رئیس کمسیون برنامه بودجه مجلس بود و بعد وزیر شده بودند توجه خاصی به مسائل برنامه ریزی بودجه و عمران و شهری داشتند.

در دوره اول آقای عبدالله نوری شهرداری های کشور تحول جدی پیدا کردند یعنی به سمت درآمدزایی و به سمت اینکه مسئولیت های بزرگی رو به عهده بگیرند، حرکت کردند که از تهران هم آغاز شد و یک تحول بسیار خوبی در شهرداری ها به وجود آمد و به نظرم شهرها رشد خوبی در آن زمان داشتند. در دوره های آقای محتشمی پور و آقای موسوی لاری به نظر من بیشتر بحث توسعه سیاسی و همینطور امنیت که وظیفه وزارت کشور بود مورد توجه جدی قرار داشتند و آقایان وزیر هم در این زمینه فعالیت و جدیت زیادی به خرج دادند. یکی از نکاتی که اینجا باید عرض کنم اینکه آقای موسوی لاری در طول دوران تاریخ وزارت کشور در ایران بعد از مشروطیت طولانی ترین دوران وزارت را در تاریخ ایران داشتند هفت سال مداوم وزیر کشور بودند خب از این جهت رکورددار هستند. ولی در مجموع هر کدام از آقایان با رویکرد خاص، وزارت کشور را اداره می کردند ضمن اینکه وظایف اصلی را هم در کشور را غافل نبودند اما همانطور که عرض کردم هرکدام رویکرد خاصی را داشتند و یک مسأله خاصی را دنبال می کردند.

معاونین سیاسی وزارت کشور که من الان در خاطرم هست زمانی که ما وارد وزارت کشور شدیم ابتدا آقای محمد سرورالدین، بعد از ایشان آقای عباس آخوندی وزیر فعلی راه و شهرسازی بودند که به نظر من تحولات اساسی در دوران آقای عباس آخوندی در وزارت کشور آغاز شد و دوره خوب و موفقی بود. بعد از ایشان دکتر محمد صدر آمدند که ایشان هم از نیروهای توانمند سیاسی کشور هستند و ایشان هم در وزارت کشور در حوزه سیاسی خوب عمل کرده و دوران موفقی داشت و دوره های بعد هم به همین شکل، اما گاهی شرایط سیاسی کشور التهاباتی را به وجود می آورد که معاون سیاسی کشور را درگیر می کرد. آخرین معاون سیاسی آقای مبلغ بود که در مجموع می توانم بگویم که همه معاونین سیاسی وزارت کشور که من باهاشون کار کردم نمره خوبی می گیرند و همه از نیروهای قوی و توانمند در حوزه سیاسی بودند.

** اولین مسوولیت شما در خارج از ستاد وزارتخانه چه بود؟ زمانی که برای این پست انتخاب شدید در ستاد وزاتخانه چه پستی داشتید؟

مدیرکل سیاسی – انتظامی استانداری سیستان و بلوچستان.

** اما به استاندار کردستان و استانداری شما برسیم، جناب آقای زاهدی چطور شد که استاندار کردستان شدید؟ نام شما برای چندمین استان مطرح شد اما در نهایت افتخار خدمتگذاری مردم کردستان نصیب شما شد، خود شما موثر بودید یا دست تقدیر چنین رقم خورد؟

من ابتدا در ستاد آقای هاشمی رفسنجانی فعالیت می کردم بعد از مساله ای که درارتباط با آقای هاشمی رفسنجانی پیش آمد به نوعی همکاری با ستاد دکتر روحانی و آقای دکتر عارف را داشتم که بعد از کناره گیری دکتر عارف در ستاد آقای دکتر روحانی فعالیت می کردم و صبح روز ۲۵ خردادماه سال ۹۲ هم وقتی که نتیجه انتخابات مشخص شد ما از ستاد خارج شدیم. دیگه من اصلاً فکر نمی کردم که روزی دوباره به مجموعه دولت و وزارت کشور برگردم. چون من در دوران بازنشستگی ام در بخش خصوصی فعالیت می کردم و به نظرم نمی رسید که دوباره لازم باشه برگردم اما به دلیل اینکه تجارب زیادی در وزارت کشور داشتم مجموعه وزارت کشور بخصوص آقای میرولد معاون سیاسی وزارت کشور، آقای امیری معاون حقوقی و امور مجلس وزارت کشور و دوستان دیگری در نهاد ریاست جمهوری مثل آقای دکتر بانک و بقیه گاهی در مورد استان های مختلف و از چند استانی که قبلاً من مشغول بودم از من مشورت می گرفتند. دوستانی که آنجا با من کار کرده بودند گاهی درخواست هایی را به ریاست جمهوری می دادند که من برگردم به آن استانها، اما خودم تمایلی نداشتم که به عرصه اجرا بازگردم.

این تمایل را داشتم که هر وقت که کشور و دولت لازم بداند تجربیاتم را در اختیار آنها قرار بدهم حتی من این را به صورت کتبی به وزارت کشور اعلام کردم که من نمی خواهم مسوولیت اجرایی داشته باشم ولی هر وقت که لازم باشد میتوانم به شما مشورت بدهم اما به دلیل شناختی که آقای میرولد و آقای امیری و بعضی دوستان دیگر در نهاد ریاست جمهوری از من داشتند، اسم من به عنوان یکی از گزینه ها برای چهار یا پنج استان مطرح شد و یکی از آنها استان کردستان بود. بعد از کش و قوس های زیاد پذیرفتم که به عرصه اجرا وارد بشم و در بین استان هایی که مطرح بود خودم استان کردستان را پذیرفتم دلیلشم این بود که من حدود پنج سالی در سیستان و بلوچستان بودم و حدود هفت سال هم در استان کرمانشاه و به همین دلیل هم اهل سنت را خوب می شناختم هم مردم کُرد را و قبلاً هم به استان کردستان سفر کرده بودم و شناخت نسبی داشتم بخصوص زمانی که به عنوان مسوول امور استان های کشور خدمت می کردم. به نظرم رسید با این تجربه می توانم در اینجا مفید باشم بنابراین به هر حال اسمش را دست تقدیر بگذاریم و یا هر مساله دیگری، احساس کردم که اگر نپذیرم شاید کفران نعمت کردم. به هر حال نظام جمهوری اسلامی برای من و امثال من سرمایه گذاری زیادی کرده و ماها اشتباهات زیادی کردیم تا کار یاد گرفتیم.اوایل پیروزی انقلاب اسلامی افراد ناشی مثل من مسوولیت گرفتیم و طبیعتاً دولت و نظام خیلی هزینه داده تا ما تجربه پیدا کردیم. بنابراین فکر کردم با این تجربه ای که دارم شاید برای استان کردستان مفید باشم و خوشحالم از اینکه در خدمت مردم عزیز استان کردستان هم هستم.

** جناب آقای زاهدی قدری در اوصاف کردستان بفرمایید. بی تعارف از جهاتی که معمولاً در معرفی استان ها گفته می شود که بیشتر بر نقاط مثبت تاکید دارد، لطفاً تصویر شفاف و گویایی از واقعیت های استان کردستان؛ مثبت و منفی؛ توانمندی ها و نارسایی ها، ظرفیت ها و کمبود ها، توفیقات و ناکامی ها و پیشرفت ها و درجازدن ها مطرح بفرمایید؟

من معتقدم که مجموعه کشور ما یک مجموعه متنوعی از فرهنگ های گوناگون و اقوام مختلف است که طی قرن ها این اقوام و پیروان مذاهب در کنار هم زندگی کردند و اتحاد و یکپارچگی ایران را حفظ کردند. مردم کردستان همانطور که من بارها در سخنرانی ها و مصاحبه ها گفتم به گواه تاریخ اولین قوم آریایی هستند که به این سرزمین وارد شدند و اقوام دیگری بعداً وارد شدند و انشعاباتی هم از این قوم صورت گرفته و ریشه اصلی بخش عمده ای از مردم ما در واقع قوم کُرد است. در طول تاریخ هم همیشه کُردها مرزبانان خوبی برای ایران بودند در جنگ هایی که در دوران عثمانی با ایران صورت گرفته عمده مقاومت را مردم کُرد انجام دادند، اینها را تاریخ ثبت کرده این تعارفی نیست که من بخواهم عرض بکنم، بنابراین قوم کُرد نقش عمده ای در مجموعه ی تاریخ و فرهنگ ایران دارند به عنوان نمونه شما شاهد بودید که سال گذشته در استان کردستان در سنندج از دو مترجم بزرگ کُرد تجلیل شد که ترجمه های اینها همه به زبان فارسی بود و خدمتی که مرحوم محمد قاضی و مرحوم ابراهیم یونسی به عنوان یک کُرد به ادبیات فارسی کردند زبانزد است. این شخصیت ها جزو سرامدان این عرصه هستند همینطور ما شخصیت های بسیار بزرگی را در عرصه شعر داریم از جمله مرحوم عباس کمندی و دیگران را داشتیم که به عنوان یک کُرد هم به ادبیات و فرهنگ کُردی و هم به ادبیات و فرهنگ فارسی و در مجموع ایران خدمات بسیار شایسته ای را داشتند. علاوه بر این می توانیم ادعا بکنیم و اثبات بکنیم که بخش عمده ای از موسیقی فارسی مرهون هنرمندان کُرد است.

شخصیت های بزرگی مثل خانواده های بزرگ کارمکارها و عندلیبی ها، این ها در عرصه موسیقی کشور ما صاحب نام و تأثیرگذار هستند و بخش عمده ای از موسیقی ایرانی مرهون هنرمندی این عزیزان هست. بنابراین اینکه مقام معظم رهبری استان کردستان را یک استان فرهنگی خطاب کردند، یک واقعیت غیرقابل انکار هست. ایشان در فرمایش شان فرمودند که کردستان ظرفیت های فرهنگی و هنری قابل توجهی داره که خوشبختانه هم در طول قرن ها در این زمینه به غنای فرهنگ فارسی و فرهنگ ایران زمین کمک کرده و هم از این به بعد دراین عرصه نقش اساسی ایفا می کند.

در عرصه اجتماعی و فرهنگی مردم کردستان مردم مهربان و مهمان نوازی هستند، نه اینکه من که استاندار کردستان هستم این رو بگویم بلکه به جرأت می توانم بگویم که هر کسی را که دیدم که به کردستان آمده خاطره بدی از کردستان نداره همه با خاطرات خوشی از استان رفتند و مهمان نوازی مردم کرد را به عنوان یک مسأله اساسی ذکر کرده اند. من خودم پدر همسرم شغلش عطاری هست و برای خرید و فروش گیاهان دارویی در دوران جوانی زیاد به کردستان سفر می کرده و داستان های زیادی از مهمان نوازی های کردستان تعریف می کند. با وجود اینکه ظاهر امر نشان می دهد که یک شیعه ممکن است که در یک منطقه سنی نشین بیگانه باشد اما پدر همسر من اظهار می کرده که من هیچوقت آنجا احساس نمی کردم که بیگانه هستم و تفاوتی بین ما وجود دارد.

مساله دیگری که باید عرض کنم در حوزه اقتصادی و در واقع پیشرفت و توسعه استان است، استان کردستان باوجود ظرفیت های قابل توجهی که برای توسعه و پیشرفت داره متأسفانه به دلایلی از گردونه پیشرفت و توسعه در کشور عقب مانده. طبیعی است که بخش عمده ای از این دلایل مربوط به سال های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و دوران جنگ تحمیلی برمیگرده، شرایط امنیتی که در استان وجود داشته امکان سرمایه گذاری و استفاده از ظرفیت ها را در استان نمی داده اما متأسفانه باید بگم که در دوران بعد از جنگ به طور کامل جبران نشد و ظرفیتی که استان کردستان برای پیشرفت داشته از این ظرفیت ها به درستی استفاده نشده و ما شاخص های توسعه ای استان را عمدتاً ضعیف می بینیم، از این جهت استان کردستان با یک عقب ماندگی شدیدی مواجه است. ضمن اینکه باید قبول بکنیم که بعد از جنگ خدمات فراوانی اینجا انجام شده و هزینه های زیادی هم شده اما ده یازده سال اول پیروزی انقلاب اسلامی را که به دلیل جنگ و مسائل امنیتی سرمایه گذاری نشده بود جبران نمی کند.

امروز هم ما باید شرایط رو به گونه ای فراهم بکنیم که از این ظرفیت ها استفاده بشود که حالا اگر در بخش دیگری از سوالات شما بود به تشریح ظرفیت های استان برای توسعه می پردازم.

نکته دیگری که باید عرض کنم این است که متأسفانه هنوز هم بعضاً در داخل کشور نگاه به استان کردستان یک نگاه امنیتی هست. این مشکل بعضاً در افکار عمومی وجود دارد که هنوز به استان کردستان نیامده اند و فکر می کنند اینجا یک منطقه امنیتی هست و سفر به کردستان ممکن است مخاطراتی را در بر داشته باشد ولی اینطور نیست، استان ما یکی از امن ترین استانهای کشور هست و ما طی سال های طولانی است که ندیدیم که برای مسافری در استان کردستان کوچکترین مزاحمت، مشکل و ناامنی به وجود بیاید. امروز در نقطه صفر مرزهای ما مسافرین تردد می کنند و رفت و آمد دارند و از مناظر طبیعی و خدادادی استان لذت می برند. بنابراین این نگاه امنیتی که هنوز هم تا حدودی وجود دارد باید از بین برود. این نگاه حتی متأسفانه در بین سرمایه گذاران هم وجود دارد که فکر می کنند استان کردستان برای سرمایه گذاری ناامن هست در حالی که واقعیت غیر از این است. این رو هم من ادعا می کنم که طی سالهای طولانی حداقل بیش از دو دهه است که هیچ اتفاق امنیتی برای هیچ واحد تولیدی نیفتاده و این دید و این نگاه باید تغییر بکند در کشور تلاش داریم که از طریق رسانه های جمعی این نگاه را تغییر بدهیم.

** راهبرد کلان مدیریتی شما در استان کردستان برای مدیریت فرصت ها و تهدیدهای موجود در مسیر پیشرفت و تعالی (توسعه) استان چه ابعاد و مختصاتی دارد؟

فرصت های موجود استان کردستان همان ظرفیت هایی است که من به آن اشاره کردم. یک ظرفیت فرهنگی استان این هست که می تواند در عرصه هنر و ادبیات کشور نقش اساسی داشته باشد. این یک فرصت و یک ظرفیت قابل توجهی هست که ما در این زمینه باید تلاش کنیم. ضمن اینکه فرصت هایی دیگری که ما در استان داریم بیشتر به شرایط اقلیمی منطقه ارتباط پیدا می کند. میزان بارندگی کردستان تقریباً دو برابر میانگین کشور است، البته خشکسالی های اخیر به کردستان هم آسیب هایی وارد کرده ولی هنوز کردستان به لحاظ منابع آبی ظرفیت قابل توجهی دارد. اراضی کشاورزی استان کردستان هم اراضی مرغوبی هستند بخصوص خاک حاصلخیزی در قسمت شرقی استان وجود داره ضمن اینکه امکان استفاده از کوهپایه ها برای ایجاد باغ های دیم در استان وجود دارد، این قبلاً تجربه شده ولی نیازمند توسعه بیشتر هست. کیفیت آب در استان کردستان به گونه ای است که برای تولید آبزیان بسیار مناسب است و ماهیانی که در استان کردستان در استخرها پرورش پیدا می کنند از بهترین کیفیت در کشور برخوردار هستند، ضمن اینکه استان به دلیل آب و هوایی و شرایط جغرافیایی که دارد برای تولید دام و طیور ظرفیت بسیار قابل ملاحظه ای دارد.

یکی از ظرفیت هایی که به نظر من در استان وجود دارد، سرمایه انسانی اینجا است که من این سرمایه انسانی را به دو بخش عمومی و بخش نمادین تقسیم می کنم. بخش نمادین سرمایه انسانی شخصیت هایی هستند که در طول تاریخ در این استان در عرصه های علمی فرهنگی اجتماعی و سیاسی نقش ایفا کردند و در کمک و همراهی به فرهنگ ملی نقش اساسی داشتند. شخصیت های بسیاری از شعراء علماء و ادباء را ما داریم و همینطور علماء بزرگی که در گذشته وجود داشتند و امروز هم دارند. اینها شخصیت های نمادین هستند که ما باید از این ظرفیت ها استفاده کنیم که عرض کردم یکی از نمونه هاش مرحوم محمد قاضی و ابراهیم یونسی هستند. در آینده باید ما این شرایط را ادامه بدهیم و این سرمایه های نمادین را بهتر به مردم منطقه و کشورمان معرفی کنیم. در کنار این سرمایه های نمادین سرمایه انسانی به طور عام در استان وجود دارد که به نظر من هوشمندی خاصی در مردم کردستان در فراگیری علم وجود دارد و امروز ظرفیت قابل توجهی نیروهای تحصیل کرده ی استان در رشته های مختلف وجود دارند که این ظرفیت ها را ما باید هم در سطح ملی و هم در سطح منطقه ای بکار بگیریم و از آنها استفاده کنیم. که باید بگویم از این ظرفیت تا حدودی استفاده می شود ولی کافی نیست و باید بیشتر از این ظرفیت در سطح ملی استفاده شود و چون شما گفتید بی پرده صحبت کنم و فرصت ها و تهدیدها رو بگم به نظر من یکی از تهدیدهایی که وجود دارد و می تواند موجب دلخوری مردم منطقه شود استفاده از همین ظرفیت هاست که در سطح ملی باید صورت بگیرد، یعنی فضایی را ما باید بوجود بیاوریم که نیروهای متخصص استان بتوانند در مرکز و سایر نقاط کشور هم از علم و تجربه خودشان استفاده کنند و به مردم خدمت کنند. اگر این کار را نکنیم به نظر من یکی از نقاط تهدیدی هست که به هر حال مردم اعتمادشان را ممکن است به دولت و نظام از دست بدهند. هرچند که به طور کلی این مردم ثابت کردند که به حکومت مرکزی در طول تاریخ در ایران و به ایرانی بودن خودشان پایبند بودند اما وظیفه ما هست که از این ظرفیت ها استفاده به حق بکنیم. جایگاه واقعی آنها را در کشور تعریف کنیم. من در جلسه ای که آقای وزیر کشور در استان بودند در جلسه شورای اداری به ایشان عرض کردم که من بحث محروم بودن استان را به هیچ وجه مطرح نمی کنم و اصلاً قبول ندارم که کردستان، استان محرومی است، استان کردستان استانی است که از ظرفیت هایش استفاده نشده و از ایشان خواستم که در برنامه ششم توسعه کشور نقش استان کردستان را در عرصه اقتصاد و فرهنگ تعریف کنند نه اینکه میزان بهره مندی استان را. این نقش اگر تعریف شود طبیعتاً میزان بهره مندی از اقتصاد ملی هم به طبع آن تعریف می شود.

ما معتقدیم که می توانیم نقش جدی در تقویت اقتصاد ملی و فرهنگ ملی داشته باشیم و اگر از این ظرفیت استفاده نکنیم این یک تهدید جدی برای ما هست که به هر حال مردم ما اعتمادشان را به مجموعه نظام و دولت از دست می دهند.

** جناب آقای استاندار! تنوع مذهبی از یک پیشینه تاریخی بلند در کردستان برخوردار است. چنین تنوعی البته با دامنه کم و زیاد در برخی دیگر از نقاط کشور هم وجود دارد. الگوی مدیریتی شما برای تعامل حداکثری با این تنوع و ظرفیت سازی از آن در جهت تعالی استان چیست؟ لطفاً علاوه بر کلیات و جهت گیری کلان به جزییات تکنیکی قابل طرح در این خصوص هم بپردازید.

اولین نکته در این رابطه این است که ما باید تفاوت های قومی و مذهبی را به عنوان یک واقعیت بپذیریم، یعنی خداوند جامعه ی انسانی را به طوری طراحی کرده که این تنوع ها و تفاوت ها در آن وجود دارد و قابل تغییر هم نیست. یعنی ما نمی توانیم بگوییم که یک روزی قومیت از بین خواهد رفت، یک روز مذهب از بین خواهد رفت. این در جامعه ای است که ما به عنوان شیعه بهش اعتقاد داریم که حضرت ولی عصر وقتی ظهور بکنند یک جامعه ی جهانی متحد به وجود می آید، اما به هر حال تفاوتهایی با هر سلیقه و فکری حداقل قومیت وجود خواهد داشت قومیت که تغییرپذیر نیست، حتی در جامعه ی جهانی. اما همه درواقع از یک مرکزیت پیروی خواهیم کرد اما به عنوان مدیر در جامعه ی امروز باید این تنوع را بپذیریم و قبول بکنیم که همه ی صاحبان مذاهب و همه ی اقوام مختلف جامعه ی ما شهروندان جمهوری اسلامی هستند که از حقوق مساوی برخوردار هستند. البته این نکته را هم باید توجه بکنیم که پرداختن به این حقوق مساوی به دلیل شرایط تاریخی و طولانی که بر این مردم گذشته ممکن است که مدتی به زمان احتیاج داشته باشد. تا جایگاه واقعی خودشان را پیدا بکنند، اما مهم این است که ما این تفاوت را بپذیریم و من به دلیل تجربیات گذشته خودم با شناختی که از اهل سنت و از اقوام درکشور دارم، واقعاً وقتی که با یک سنی یا یک کرد و یا با یک بلوچ یا هر قوم دیگری مواجه می شوم به عنوان یک انسان هیچ تفاوتی بین خودم و آنها قائل نیستم. چون همه ی ما را خداوند آفریده و خداوند به ما اختیار داده که هر نوع بینشی را انتخاب بکنیم این اصل را باید بپذیریم. در عرصه ی عمل هم همانطور که عرض کردم به تدریج باید سعی بکنیم هم از طریق وضع قوانین و مقررات و هم از طریق اعمال روش های مدیریتی اثبات کنیم که قائل به این تفاوت هستیم اما حقوق مساوی را باید مدنظر داشته باشیم.

من در این مدتی که در استان کردستان بودم تلاشم بر این بوده که بیشتر از نیروهای بومی استفاده کنم. این در استان قابل اثبات است و به نظر من تعدادی از این نیروهایی که من منصوب کردم در آینده جای رشد قابل توجهی را در سطوح بالاتر دارند قطعاً می توانند در عرصه مدیریتی توانمندی های خودشان را نشان بدهند، اما این حرف را هم قبول ندارم که بعضی بیایند و بگویند که ما با هیچ غیربومی ای در استان کار نمی کنیم. به هر حال کردستان جزئی از ایران است و اگر یک جایی لازم شد که یک مدیری غیربومی باشد طبیعتاً هیچ اشکالی هم نباید داشته باشد و نباید بعضی ها حساسیت غیرمنطقی نشان بدهند. من یک مثالی را عرض می کنم ببینید عرصه مدیریتی مثل مهره های شطرنجی است که اون ها رو باید به درستی کنار هم چید و هر کدام را در جای خودشان قرار داد یا مثل یک تیم فوتبالی است که وقتی مربی می خواهد وارد عرصه مسابقه شود از ۱۸ نفر یا ۲۲ نفری که در اختیار دارد ۱۱ نفر را انتخاب می کند و در زمین مسابقه قرار می دهد. گاهی ممکن است یک سرمربی لازم باشد در یک مسابقه بهترین بازیکن خودش را از صحنه بیرون بکشد. چون ممکن است هماهنگی وجود نداشته باشد. اینکه جایی از یک نیروی غیربومی استفاده می شود به این معنا نیست که نیروی بومی توانمند وجود ندارد، بلکه نحوه چینش نیروها در کنار هم مهمتر از تک تک افرادی است که ما تک نفره روی آنها حساب می کنیم. من یک مثالی همیشه زدم تیم رئال مادرید اسپانیا چند سال پیش با سرمایه بسیار زیاد و هزینه بسیار زیاد تمام ستاره های فوتبال دنیا را در این تیم جمع کرد و اون سال بدترین نتیجه تاریخ خودش را گرفت.

بنابراین کنار هم چیدن نیروها و هماهنگ بودن نیروها بسیار مهم است که من سعی کردم بیشتر از نیروهای بومی در این عرصه استفاده کنم و جاهایی که نیروی غیربومی آمده حتماً ضرورتی کلی داشته است و گرنه نیروهای توانمندی در استان وجود دارند و در همه ی استان ها همینطور هست اما بالاخره نمی شود ما بگوییم که همه استان های کشور نیروهای بومی خودشان را بدون کم و کاست داشته باشند. طبیعی است که به هر حال ما در یک کشوری زندگی می کنیم و به نظر من انتقال تجارب به هر نقطه ای دیگر لازم است.

** جناب آقای زاهدی، تعلقات قومی از واقعیت ها و به تعبیری از نقاط قوت و قابل افتخار و به عبارتی از مختصات فرهنگی استان کردستان است. البته این موضوع هم خاص استان کردستان نیست و در برخی از دیگر مناطق کشور ما هم که از اصالت فرهنگی بالاتری برخوردارند، مشاهده می شود. اولاً قدری راجع به توصیف این موضوع و در جهت تبیین آن از زاویه رویکردهای تصمیم سازی صحبت بفرمایید و ثانیا از جهت الگوی مدیریتی و رویکرد تصمیم گیری متناسبی که امکان حداکثر مشارکت اجتماعی در جهت پیشرفت استان را در تعامل با این واقعیت فراهم می سازد و احیاناً چالش های احتمالی در این مسیر، انتقال تجربه بفرمایید؟

ببینید نکته ای رو من باید اشاره بکنم، در تمام دنیا و بخصوص شاید بتوانم بگویم شاید در ۲۰۰ ساله اخیر همیشه مسائل قومی و مذهبی مورد توجه قدرت های بزرگ دنیا بود و از این اهرم برای ایجاد بحران، برای تفرقه و برای تجزیه کشورها استفاده کردند. در همین قرن اواخر قرن ۲۰ در اروپا کشورهای یوگسلاوی به دلیل قومیت تقسیم شدند از نظر قدرت های جهانی یک یوگسلاوی قومی خطرناک بود ولی اون به چند کشور ضعیف تبدیل شد. بنابراین همیشه ممکن است به عنوان یک تهدید وجود داشته باشد. این بستگی به نوع رفتار ما و رفتار مجموعه حاکمیت و دولت با مردم دارد و بستگی به شرایطی که خود مردم منطقه دارند که به نظر من کُردها به دلیل ایرانی بودن این تحریک پذیری را کمتر دارند، ولی اگه ما به مردمانمان ثابت کنیم که تبعیضی بین آنها قائل نیستیم حتماً این تهدیدها از بین خواهد رفت. چه ما چه مردم باید متوجه باشیم که شرایطی که در دنیا اتفاق می افتد معمولاً از بحث قومیت و تفاوت های مذهبی استفاده می کنند، شرایطی که در عراق در سوریه وجود دارد به هر حال نمونه های خیلی بارزی است که قدرت های بزرگ از این طریق وارد شدند و این اختلافات را به وجود آوردند و این مردم هستند که خسارت دیدند و ناامنی های بسیار بدی در آن مناطق به وجود آمد که خوشبختانه در کشور ما اینطور نیست و مردم ما فهیم هستند، در مناطق مختلف کشور و هم مجموعه نظام سعی کرده که توجه بیشتری به قومیت ها و مذاهب داشته باشد و قطعاً در آینده باید این توجه بیشتر شود.

** نظر شما راجع به ایده بکارگیری همکاران ستادی برای مسئولیت های صف در استان ها چیست؟ اساساً جنابعالی در این مسیر چه در دوره سابق که استاندار شدید و چه در این دوره چه برنامه ای و اقداماتی داشته اید؟ و وضعیت تغییر و تحول مدیریتی در استان با چه رویکرد و چه شیبی در حال انجام است؟ چند نفر از معاونین استانداران و فرمانداران قبلی همچنان در خدمت هستند؟ در این زمینه اگر نیروهایی به شما معرفی شود واقعاً در عمل برخورد خواهید کرد؟

به هر حال نیروهایی که در ستاد وزارت کشور کار می کنند یک تجارب کلی نسبت به کل امور وزارت کشور پیدا می کنند، اما خب تفاوت عمده ای بین مدیریت و کار در ستاد وزارت کشور و استان ها وجود دارد. یعنی مدیریت در وزارت کشور یک مدیریت متمرکز است اما در استان ها یک مدیریت منطقه ای است و اینها با هم متفاوت هستند. ضمن اینکه استانداران و فرمانداران صرفاً نماینده وزارت کشور نیستند، بلکه نماینده دولت هستند و فقط در بخش هایی از وظایف شان نماینده وزارت کشور هستند و گرنه نماینده مجموعه دولت هستند و در اموری دخالت می کنند که ستاد وزارت کشور با اون مسائل کاری ندارد. یعنی هیچ موضوعی نیست که استاندار در استان باهاش سروکار نداشته باشد و برای آن برنامه ریزی نکند و نظارت نکند، بنابراین تفاوت عمده ای دارد اما به دلیل اینکه کار در وزارت کشور یک مدیریت کلان نگر و همه جانبه نگر است طبیعتاً استفاده از نیروهای ستاد هم در مناطقی مفید هست، اما تغییراتی باید دراستان صورت بگیرد. من در صحبت های قبلی خودم عرض کردم که در برخی جاها باید افراد تغییر کنند اما در کل سیستم باید رویکردها تغییر کند. اما اگر فقط به تغییر افراد بپردازیم و رویکردهای مدیریتی استان را تغییر ندهیم، هیچ اتفاق تازه ای نمی افتد. یعنی سیستمی که با یک رویکرد دیگری شکل گرفته و تربیت شده با یک مدیر جدید هم اگر رویکرد جدیدی صورت نگیرد نمی تواند کاری از پیش ببرد. من با توجه به مشکلاتی که استان کردستان داشت و دارد، هنوز هم رویکردم در تغییرات مدیریتی این است که با رویکرد تجهیز مدیریت استان برای توسعه ی استان تغییرات را انجام دهم، هم تغییرات مدیریتی و هم تغییراتی که در رویکردهای اجرایی و آموزشی استان ما نیاز دارد. من مسئله ای را بارها عرض کرده ام بعضاً هم مورد انتقاد هواداران دولت یازدهم قرار گرفته ام، برخی ها انتقاد کردند که استاندار گفته ‘ در انتخاب مدیران دقت را فدای سرعت نمی کنم’ و به هر حال اگر ما بخواهیم تغییرات را خیلی سریع انجام دهیم، ممکن است اشتباهات بیشتری مرتکب شویم. نمی گویم که هیچ وقت اشتباه نمی کنیم ما انسان هستیم و قطعاً اشتباه هم می کنیم و فقط خداوند است که اشتباه نمی کند، اما هر چه دقت کنیم اشتباهمان کمتر خواهد شد، از این جهت است که تغییراتی که در استان صورت گرفته شاید در حد انتظار هواداران دولت یازدهم در کردستان نبوده، اما من جلساتی با این دوستان داشته ام و به نظر خودم نسبت به رویکردهایی که من در منطقه داشتم تا حدودی نیز قانع شده اند.

نکته دیگری که اینجا باید ذکر کنم، متأسفانه به دلایلی یک بیماری تحت عنوان فساد اداری در استان کردستان بعضاً وجود داشته و تلاشم این بوده که با دو رویکرد با این بیماری مبارزه کنم: ۱٫ رویکرد تغییر افراد ۲٫ و یک رویکرد هم اصلاح افراد. یعنی کسانی که تخلف کمتری داشتند ممکن است با یک تذکر و یا آموزش اصلاح شوند و موارد زیادی هم از این قبیل داشته ایم که بدون اینکه آبروی کسی را ببریم این کار انجام شده . معتقدم که الان عملکرد مدیریت نسبت به گذشته خیلی بهتره، هر چندکه من راضی نیستم و هنوز عملکرد این مجموعه در حد انتظار نیست ولی نسبت به گذشته در جهت مثبت تحول پیدا کرده است.

دو نفر از معاونین استاندار قبلی الان همکار من هستند و کارشان را انجام می دهند و در حال حاضر یکی از فرمانداران قبلی هنوز هم هستند و بخشدارانی هم که الان مشغول به کار هستند اغلب از گذشته بودند البته طبیعتاً تغییراتی به مرور در این زمینه ها خواهیم داشت. ولی اصل بر این نیست که هر کس در دولت گذشته کار کرده نباید در این دولت باشد. ممکن است جابه جایی هایی در سطوح معاون فرمانداران و بخشداران صورت بگیرد اما توانمندی هایشان را در نظر می گیریم ولی تغییرات، قطعاً تغییرات بسیار گسترده و قلع و قمع کننده ای نخواهد بود و اگر هم در این زمینه هر کس نیروهایی معرفی کند ما مورد بررسی قرار می دهیم، الان که من با شما صحبت می کنم کسی که من اصلاً ایشان را نمی شناسم چند روز پیش من را در جایی دید و به من گفت افرادی را می شناسم که به درد مدیریت می خورند و توانمندی دارند، گفتم که به من معرفی کن و امروز کتباً اینها رو به من معرفی کرده و من حتماً بررسی خواهم کرد با اینکه اصلاً من این فرد را نمی شناسم که چه کسی بود.

** جناب آقای استاندار، بفرمایید در یک نگاه اجمالی استان کردستان، در بخش صنعت و معدن در کدام منطقه ایستاده و تکنیک های مدیریتی شما برای پیشرفت استان در این بخش چیست؟

کردستان از نظر ظرفیت موقعیت خوبی در کشور دارد بخصوص با ظرفیت های معدنی متنوع و تعداد معادنی که در استان برداشت می شود رتبه خوبی در کشور داریم. اما به دلیل اینکه این معادن عمدتاً به صورت خام از استان خارج می شود ما در حوزه صنعت می توانم بگویم که جایگاه قابل توجهی در کشور نداریم هر چند که نیروی انسانی قابل فهم و اهل فن داریم و من با آنها صحبت کردم.

برخی بومی های استان هستند که متأسفانه به دلایلی در نقاط دیگر کشور و یا خارج از کشور زندگی می کنند من با آنها ما دیدار کردم و با آنها مذاکره کرده ام و تعدادی پذیرفته اند که بیایند و در استان سرمایه گذاری کنند و در حال حاضر نیز بعضی موارد دیگر در حال پیگیری است که انشاءالله حتماً به نتیجه خواهد رسید.

چون عمده ظرفیت توسعه استان معدن است مسلماً باید به بحث محیط زیست توجه جدی داشته باشیم. ضمن اینکه معتقدم که باید از ظرفیت معادن استان و صنعتی شدن استان استفاده بکنیم اما این صنعتی شدن استان نباید محیط زیست استان را مورد تهدید قرار دهد.

** بخش های کشاورزی و گردشگری از جمله ظرفیت های بالقوه استان است. اولا چه پیشرفت هایی در این زمینه واقع شده و ثانیاً برنامه مدیریتی شما برای توسعه این دو بخش چیست؟ چه توصیه هایی برای مدیران مناطق مستعد از نقطه نظر گرشگری دارید؟

عرض کردم علاوه بر میزان بارندگی که در استان داریم، ما در بخش کشاورزی هم دشت هایی داریم که در زراعت می توانیم حرف برای گفتن داشته باشیم. ما تقریباً مقام سوم یا چهارم را در تولید گندم داشتیم و داریم. در تولید توت فرنگی سالهاست که استان کردستان مقام اول را دارد و شاید حدود ۷۰ درصد توت فرنگی کشور را تولید می کنیم. در حوزه تولید فرآورده های دامی و طیور و آبزیان هم ظرفیت خوبی داریم و همینطور در باغداری.

اما نکته ای را که ما با توجه به خشکسالی باید بهش توجه کنیم انتقال آب است، چون عمده بارندگی ما در غرب استان است که عمدتاً کوهستانی است و انتقال این آب به شرق استان هزینه ی زیادی دارد که باید انجام شود اما به هر حال هزینه ها بالاست و آب برای کشاورز گران تمام می شود، ما باید الگوهای مصرف آب کشاورزی را تغییر دهیم وحتی جاهایی الگوی کشتمان را باید تغییر دهیم و به دنبال کشت محصولاتی برویم که نیاز به آب کمتری دارد، همینطور استفاده از فن آوری های جدید و شیوه های جدید کاشت و داشت و برداشت و باید آبیاری را در استان به پیش ببریم. در گذشته هم کارهایی بخصوص در حوزه توت فرنگی انجام شده، من خودم در سالهای خیلی دوری که به استان آمدم و الان هم دارم می بینم تفاوت عمده ای را در نوع عملکرد کشاورزان در این حوزه شاهد هستم که بحمدالله در تولید توت فرنگی عرضه شده به بازار موثر بوده. در کنار این قضیه حتماً صنایع تبدیلی می تواند به ما کمک کند که درآمد بیشتری را در بخش کشاورزی داشته باشیم چون من معتقدم که هر بخشی از فعالیت را در حوزه های صنعت، معدن، تجارت، کشاورزی و خدمات باید با نگاه اقتصادی بنگریم و اقتصادی اش کنیم و ما اگر صنایع تبدیلی در استان داشته باشیم طبیعتاً به ایجاد درآمد بیشتر برای مردم و برای استان کمک می کند.

به نظر من استان کردستان در حوزه گردشگری یکی از بکرترین استان های کشور است که این حوزه گردشگری خود دو عرصه دارد، هم عرصه تاریخی و هم عرصه طبیعی که باید این عرصه سه تا شود و کردستان در عرصه ی سلامت هم می تواند به قطب گردشگری تبدیل بشود. در عرصه تاریخی بافت قدیمی سنندج و خانه های قدیمی ساختمان های قدیمی که در سنندج وجود دارند به نظر من اگر به درستی مرمت و قابل استفاده شوند جاذبه های خوبی برای گردشگران علاقمند به دیدن آثار تاریخی هستند. بخشی از اینها در حال بهره برداری هستند و بخشی که مانده باید در جهت توسعه گردشگری تملک و مرمت کنیم و به کار بگیریم.

در عرصه طبیعی، طبیعت استان طبیعت بسیار زیبایی است نقطه به نقطه این استان هم برای مردم کشور خودمان و هم برای مردم خارج از کشور جاذبه های زیبا دارد، ما دریاچه ی زریبار، آبیدر، اورامانات و پالنگان را داریم و واقعاً باید همه جای استان کردستان را اسم ببریم. تمام نقاط استان هم در فصل سرد و هم در فصل گرم قابل استفاده هستند، می توانم بگم که پاییز کردستان در برخی مناطق اش یکی از زیباترین و دیدنی ترین پاییزهاست ولی در زمینه زیرساخت ها مشکلات بسیار زیادی داریم و زیرساخت ها بسیار محدود است و مهیا نیست.

** جناب آقای زاهدی؛ مدل رفتاری و تعامل مدیریتی شما با نماینده محترم ولی فقیه در استان، علما و شخصیت های دینی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی از چه شاخص ها و آیتم هایی شکل می گیرد؟ لطفا قدری در مساول را برای نقد و بررسی و همچنین الگوبرداری تشریح بفرمایید.

من معتقدم که ما در هر سمتی که باشیم موقعیت و مقام شخصیت ها و کسانی را که مسئولیتی دارند باید در جایگاه خودشان هم به رسمیت بشناسیم و هم آن جایگاه را مورد توجه قرار بدهیم و بخصوص برای حل مشکلات منطقه و استان و پیشبرد عموم مسائل با همه کسانی که سمتی دارند اعم از اجرایی یا نمایندگان محترم مجلس و نماینده محترم ولی فقیه در استان، همکاری های لازم را برای حل معضلات و مشکلات استان داشته باشیم. ارتباط من با حاج آقا شاهرودی نماینده محترم ولی فقیه در استان علاوه بر یک ارتباط کاری ارتباط عاطفی هست و رابطه بسیار خوبی با ایشان داریم و در بسیاری از مسائل استان همفکری بسیار خوبی با ایشان داریم و از مشورت های ایشان استفاده می کنم. در مجموع فضایی بسیار خوبی بین استانداری و دستگاه های اجرایی با نماینده محترم ولی فقیه وجود دارد.

در ارتباط با نمایندگان محترم مجلس هم تلاش من بر این بوده و هست که نهایت تعامل را در جهت حل معضلات و مشکلات منطقه ای داشته باشیم. البته طبیعی است که ممکن است در بعضی از جاها اختلاف نظرهایی هم وجود داشته باشد که این یک امر بدیهی و طبیعی است که سعی می کنیم با مذاکره حل بکنیم.

من انتظارم از نمایندگان مجلس شورای اسلامی این است که آنها هم به هر حال مسئولیت ها و جایگاه ها را به رسمیت بشناسند. متأسفانه گاهی این مسائل مورد توجه قرار نمی گیرد و اختلاف نظرهایی پیش می آید. به هر حال قانون اساسی ما تفکیک قوا را پذیرفته و قوه مقننه مسئولیت های خاص خودش را دارد. یکی قانون گذاری است و دیگری نظارت بر اجرای قانون و عملکرد مدیران دستگاه های اجرایی و طبیعتاً این تفکیک را اگر بپذیریم به نظر من حتی اختلاف نظر هم پیش نمی آید.

شاید مهم ترین مشکلات و اختلاف نظرهای که گاهی اوقات ما با نمایندگان پیدا می کنیم در ارتباط با انتصابات است. من در شورای اداری هم گفته ام کسی را که به یک مدیریتی منصوب می کنیم آن مدیر وقتی مدیران خودش را منصوب می کند طبیعتاً پاسخگوست. بنابراین نمی شود که ما فرد دیگری را منصوب کنیم و فرد دیگری پاسخگو باشد. یعنی فردی را انتخاب و انتصاب کنیم و اگر مشکلی پیش آمد کس دیگری باید جواب بدهد، اینگونه نیست.

تا به حال مشکل حادی نداشتیم اکثر مدیران استان تعامل خوبی داشتند و انتصاباتی که تاکنون داشتیم انتصابات خوبی بوده. ولی باز هم من تأکید می کنم که اگر واقعاً نمایندگان محترم مجلس و از این طرف دستگاه های اجرایی به موضوع تفکیک قوا توجه کنند اصلاً هیچ اختلاف نظری به وجود نمی آید.

من به دلیل سابقه طولانی که در مناطق اهل سنت دارم رابطه ی خوبی همیشه با روحانیون اهل سنت داشته ام، در استان کردستان هم تا به حال در چند جلسه ای که روحانیون در مرکز بزرگ اسلامی داشتند شرکت کرده ام. من به سفرهای شهرستانی که می روم حتماً با روحانیون ملاقات دارم و تا به حال هم انجام شده . هر کدام از روحانیون محترم سنی یا شیعه فرق نمی کند برای من همه جایگاه ویژه خودشان را دارند، ارتباط خوبی داریم من فکر نمی کنم که مشکلی در این قضیه باشد به هر حال روحانیت چه شیعه و چه سنی یک جایگاه فرهنگی خاصی دارند که باید تقویت شوند و کمک شوند که بتوانند وظایف ارشادی و فرهنگی خودشان را انجام بدهند.

**جناب آقای زاهدی، جنابعالی یک وزارت کشوری قدیمی هستید و با فراز و فرود و تحولات در ساختار وزارتخانه آشنایی دارید. تحلیل شما از ایجاد معاونت هماهنگی امور اقتصادی و توسعه منطقه ای در وزارت کشور چیست؟ اساسا فکر می کنید این تغییر در ساختار وزارت کشور می تواند اهداف پیش بینی شده را تحقق بخشد؟ تحقق این اهداف مستلزم کدام لوازم و اقتضائات تشکیلاتی و اداری خواهد بود؟

آقای دکتر رحمانی فضلی وقتی که به عنوان وزیر کشور به مجلس معرفی شدند بحث توسعه منطقه ای و توجه به مسائل اقتصادی استان ها را یکی از مهم ترین برنامه های خودشان قرار دادند و رویکرد ایشان توسعه منطقه ای است که به نظر من رویکرد درستی است، اگر توسعه منطقه ای به درستی اتفاق بیفتد در واقع آن وظایف اصلی وزارت کشور را که بحث سیاست و امنیت و هماهنگی هست تحقق می بخشد. یعنی اگر منطقه ای بخصوص استان های کمتر توسعه یافته توسعه پیدا کنند بسیاری از مشکلات امنیتی، سیاسی و اجتماعی و معضلات اجتماعی که حلش از وظایف وزارت کشور است خود به خود حل خواهند شد. من مثال می زنم به هر حال یکی از وظایف مهم وزارت کشور مقابله و مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد است. اگر منطقه ای توسعه پیدا کند و یک توسعه همه جانبه داشته باشد طبیعتاً خود به خود و رفته رفته مساله اعتیاد به مواد مخدر حل می شود و معضلات اجتماعی دیگری هم که به علت فقر و بیکاری و نداشتن درآمد متأسفانه مردم گرفتارش می شوند آنها هم حل می شود. بنابراین اگر دکتر رحمانی با توجه به این رویکردها، معاونت هماهنگی امور اقتصادی وزارت کشور را منصوب کردند، بسیار خوب است بخصوص که آقای فروزان مهر تجربه خوبی در این زمینه دارند و قبلاً در سازمان مدیریت و برنامه ریزی و در استانداریها بودند این تجربه را دارند، اما یک چالشی اینجا وجود دارد که باید حل کرد. از یک طرف استاندار مستقیماً نماینده دولت است و با همه وزراء و همه ی وزارتخانه ها ارتباط مستقیم دارد و موظف است سیاست های دولت را در استان به کار بگیرد اما از طرفی دیگر در وظایف وزارت کشور این مسئله گنجانده نشده است.

به نظر لازم است که تجدید نظری در شرح وظایف وزارت کشور هم صورت بگیرد که این معاونت یک جایگاه بالاتر و ویژه تری پیدا کند. من احساسم این است که هنوز هم در کشور این معاونت جایگاهش خیلی روشن نشده و برای سایر دستگاه ها و سایر وزارتخانه ها خیلی شناخته شده نیست، اما به نظر من می تواند این معاونت حداقل هماهنگی منطقه ای استانها را به وجود بیاورد و توسعه منطقه ای و توسعه استان ها به گونه ای نباشد که چالشی برای توسعه دیگر مناطق همجوار خود ایجاد کند.

به هر حال استان های ما می توانند در توسعه، هماهنگی و هم افزایی داشته باشند. ما نمی توانیم استان ها را مانند یک جزیره جداگانه ببینیم و به امر توسعه آنها بپردازیم بلکه همه استان ها باید به یک شکلی هماهنگ شوند و بتوانند از امکانات هم استفاده کنند و تبادل امکانات داشته باشند، چون گاهی ظرفیت ها و پتانسیل های استان ها با همدیگر متفاوت است و یک داد و ستدی می تواند در این مسئله بین استان ها به وجود بیاید که توسعه ی استان ها را هماهنگ با مناطق همجوار بدنبال داشته باشد.

** تکثر و تنوع سیاسی در استان کردستان از چه مختصاتی برخوردار است؟ چند حزب و گروه سیاسی در استان کردستان دارای نمایندگی و دفتر رسمی هستند؟ تا کنون جلسه یا جلساتی با نمایندگان احزاب سیاسی داشته اید؟

به طور رسمی فکر می کنم با یک یا دو حزب جلسه داشته ام ، حزب مردم سالاری و حزب اعتدال و توسعه. خب ما در کشورمان و در استان ها علاوه بر حزب جریان یا جناح سیاسی هم داریم آنها هم درست است که رسماً حزب نیستند اما فعالیتشان همان فعالیت حزبی است. به عنوان مثال من با اصولگرایان هم جلسه داشته ام به هر حال ممکن است همه اصولگرایان عضو یک حزب نباشند اما به هر حال یک جریان است و با اصلاح طلبان استان هم جلسه داشته ام آنها هم قطعاً عضو یک حزب واحد نیستند. در مجموع در استان کردستان جدای از تعداد احزاب که تعدادشان را بدرستی نمی دانم، قطعاً احزاب سیاسی نسبت به استان های دیگر کمتر هستند ولی جناح های سیاسی مختلف وجود دارد. به هر حال هم اصلاح طلبان هستند هم اصولگرایان هستند هم مستقلین و هم اعتدالگرایان هستند و به هر حال نحله ها و شیوه های مختلفی که در درون خود این جناح ها وجود دارد اینها هم مجزا می توانند تعریف بشوند. این بستگی به شرایط دارد که به هر حال یک جناحی ممکن است در ارتباط با یک موضوعی همه عناصرش دور هم جمع شوند و زمانی هم ممکن است که به صورت جداگانه عمل کند ولی آن جناح بندی که در کشور وجود دارد تا حدودی در این استان هم هست.

**جناب آقای استاندار، برنامه روزانه و هفتگی شما چطور بسته می شود؟ چند روز از هفته را در تهران هستید؟ اساسا جزء استانداران پروازی هستید یا پس از پذیرش مسئولیت در کردستان مستقر شده اید؟ اصولا موضوعیتی برای این قبیل مباحث در کیفیت مدیریت استان قائل هستید؟

این بستگی به فرد و مدیر دارد، اگر منظور شما از مدیر پروازی این است که من خودم را موظف بدانم که روزهای خاصی را در تهران باشم به هیچ وجه اینطوری نیست. من اگر جلسه ای در تهران نداشته باشم هر چند مدتی هم که طول بکشد به تهران نخواهم رفت، مگر حتماً جلسه داشته باشم. من بارها اتفاق افتاده صبح از کردستان رفتم تهران بدون اینکه خانواده ام متوجه شوند شب برگشته ام چون در استان کار داشتم. حتی بعضی روزها بهشون اطلاع هم ندادم که بفهمند و معتقدم که نباید استاندار خودش را ملزم کند که روزهای خاصی را حتماً در تهران باشد. مگر اینکه برای کار استان به تهران برود و من این اطمینان را می دهم که تا به حال اینجوری عمل کردم و از این به بعد هم به همین شکل عمل خواهم کرد. البته خب در گذشته که من و امثال من مسئولیت داشتیم چون فرزندانمان در سنین پایین تر بودند امکان انتقال خانواده به استان وجود داشت من هم برای استان های قبلی که رفتم بالافاصله خانواده ام را بردم ولی خب الان با توجه به سنی که از من گذشته فرزندانم بزرگ هستند و هر سه تا فرزندم دانشجو هستند و طبیعتاً انتقال خانواده به استان امکانپذیر نیست، اما همسرم گاهی رفت و آمد می کند و به استان می آید و برخی اوقات نیز در تهران به امور بچه ها رسیدگی می کند . پروازی بدان معنا که خودم را موظف بدانم که حتماً در هفته روزهای خاصی یا حتماً در یک دوره زمانی در تهران باشم به هیچ وجه اینگونه نیست مگر جلسه ای در تهران داشته باشم و کار مربوط به استان باشد.

من مقیم استان هستم و برایم فرق نمی کند حتی اگر خانواده ام هم اینجا باشند من همان صبح زود میام سر کارم و آخر شب برمی گردم.

این را هم بگویم اگر مستقر نبودن خانواده مدیری در محل مأموریت باعث شود که این رفت و آمد از کار کم کند این اشکال دارد. یعنی من به خاطر خانواده ام بروم تهران اشکال دارد و مطمئناً اگر به خاطر خانواده ام بروم تهران حتماً مرخصی می گیرم. اگر فرمانداری یا مدیری در شهرستان و به دلایل منطقی خانواده اش در سنندج یا جای دیگری باشند و اگر به خاطر خانواده اش به شهرستان دیگری برود حتماً باید مرخصی بگیرد. ولی اگر کار اداری دارد این اشکال ندارد، البته نباید کار هم بتراشیم، یعنی کار تولید کنیم که بهانه ای شود برای رفتن به شهرستان. یعنی من نباید بهانه بیاورم که در تهران جلسه است و حتماً باید به تهران بروم.

** جناب آقای زاهدی! به نظر شما وضعیت بهره وری در استانداری و سایر دستگاه های اجرایی استان کردستان چگونه است؟ برای بهبود وضعیت در این بخش برنامه ای دارید؟ چه راهکارهایی برای استفاده سایر استان ها در این زمینه پیشنهاد می کنید؟ چه توصیه ای برای کارکنان و مدیران وزازت کشور در این خصوص دارید؟

بدون شک بهره وری کم است. من مراجعات و ملاقات های عمومی دارم، مراجعاتی که من با گروه های مختلف اجتماعی دارم و ارتباطاتی که مردم در محافل عمومی مثل نمازجمعه با من دارند نشان می دهد که به هر حال مشکلاتی در سیستم اجرایی استان وجود دارد، اینکه بهره وری پایین هست دلایل مختلفی دارد: یکی از دلایلش به نظر من عدم تناسب چینش نیروی انسانی در کل دستگاه های اجرایی است، از جمله استانداری. یعنی ما بعضی جاها تراکم نیرو داریم بعضی جاها کمبود نیرو داریم. اون جاهایی که باید نیرو بیشتر باشد بعضاً ممکن است نباشد و بعضی از دستگاه ها نیز تراکم نیرو دارند. اصولاً شاید در کل کشور به نظر من یک بازنگری در تشکیلات اداری ما باید صورت بگیرد. یعنی ما نیروهایی را و تشکیلاتی را که به وجود می آوریم باید متناسب با اهدافی باشد که در تشکیلات مد نظرمان است. یعنی ما باید بدانیم که از این تشکیلات چه می خواهیم بعد بیاییم این تشکیلات را به وجود بیاوریم. در ایجاد تشکیلات اول باید هدف را تعریف کرد و بعد تشکیلات را به وجود آورد. پس بنابراین به نظر من یک دلیل عمده پایین بودن بهره وری عدم تناسب تشکیلات و چینش نیروها در سازمان های مختلف هست که این به تدریج باید حل بشود.

دوم بحث آموزش هست که من معتقدم که رویکرد آموزشی هم نیاز به اصلاح دارد و البته تا حدودی انجام شده، یعنی اگر ما همین کارشناسان و کارکنانی را که داریم باید بصورت مداوم برایشان آموزش داشته باشیم چون مرتباً شرایط جامعه تغییر پیدا می کند. بحث نظارت هم وجود دارد که باید از طرف خود مدیران دستگاه های اجرایی نظارت کافی در ارتباط با بهره وری سیستم وجود داشته باشد.

** کارنامه اجمالی مسکن مهر در استان کردستان چیست؟ چه حجمی از کار در این بخش از استاندار قبل به شما به ارث رسیده است؟

عرض کنم که اوضاع مسکن مهر در استان کردستان نسبت به مجموعه وضعیتی که در کشور است شاید مقداری بهتر باشد. اما این به این معنی نیست که مشکلات نداشته باشیم. بخش عمده ای از مسکن مهر در استان متأسفانه خدمات زیربنایی و روبنایی را ندارد. یعنی مسکن ساخته شده اما معابرش اجرا نشده، آب، برق و گاز انجام نشده پروژه ها خدمات رسانی نشده و بعضی از مشکلات در مسکن مهر هم به دلیل مشکلاتی هست که تعاونی های مسکن مهر در تأمین نقدینگی دارند. حالا چه به صورت آورده خودشان و چه به صورت وامی که باید دریافت بکنند اینها هم با مشکلات مواجه هستند. البته این به هر حال یک ارثی بود که به دولت رسیده و باوجود اینکه من معتقدم که بانیان این امر نظرشان خیر بوده و قصدشان حل مساله مسکن در کشور بوده اما کار به درستی انجام نشده و برنامه ریزی درستی صورت نگرفته. در یک منطقه ای که مثلاً هفت هزار واحد مسکونی وجود دارد هیچ پارکینگی پیش بینی نشده است.

خدمات روبنایی مثل مدرسه، مسجد اینها اگر کاربری هم در نظر گرفته شده ولی ساخته نشده. یعنی این مناطق مدرسه و مسجد هم ندارند. درمانگاه و پاسگاه هم ندارند. اینها مشکلاتی هست که بوجود آمده ولی خب دولت به هر حال معتقد است و بنده هم معتقدم که یک ثروت ملی است و ما باید حفظش کنیم و نمی شود رهایش کرد. تلاش دولت بر این است که طی چند سال این مشکل را حل کند.

**جناب آقای زاهدی، انتخاب فرمانداران بومی از جمله مواردی است که از عملکرد جنابعالی با انعکاس رسانه ای مواجه شده است. گمان نمی کنید در این روش ممکن است شایسته سالاری و یا استفاده از نیروهایی که شناخت دقیقی از ماموریت ها و وظایف وزارت کشور و سلسله مراتب آن دارند خدشه دار شود؟

من تلاشم این بود با توجه به مطالباتی که مردم استان دارند در این عرصه از نیروهای بومی استفاده کنم. آن خدشه ای که شما گفتید ممکن است وارد شود، اما این دلیل بر این نیست که نیروهای بومی توانمند در این استان وجود ندارند ممکن است من این نیروهای توانمند را پیدا نکردم. ولی در مجموع من تلاش کردم که از نیروهایی که توان قابل ملاحظه ای داشته باشند استفاده کنم و بخصوص معتقدم که تعداد قابل توجهی از فرماندارانی که منصوب کردم نیروهای بسیار توانمندی هستند.

** جناب آقای زاهدی، تصور می کنید تلقی افکار عمومی استان و همچنین توده های عمومی مردم نسبت به جنابعالی به عنوان استاندار چه روندی را از اعلام خبر انتخاب شما تاکنون طی نموده است؟ آیا افکار سنجی در این خصوص یا سایر مسائل مرتبط با مدیریت شما صورت پذیرفته است؟

افکارسنجی صورت نگرفته و ما متأسفانه در کشورمان یک سیستم افکارسنجی منظمی نداریم که از افکارسنجی هایمان حتماً پاسخ صحیح بگیریم. اما در ارتباط با انتصاب من ابتدا مخالفت زیاد بود و با توجه به مطالباتی که به هر حال سیاسیون منطقه و احتمالاً بخشی از مردم داشتند طبیعتاً به عنوان یک غیربومی مورد پذیرش نبودم و به هر حال کسانی از این انتصاب ناراحت بودند، اما فکر می کنم که این روند رو به بهبود بوده و الان من مشکلی از این جهت احساس نمی کنم چون با اقشار مختلف اجتماعی ارتباط نسبتاً خوبی دارم و در محافل و مجالسی هم که حضور پیدا می کنم حتی در مقابل مردم هم احساس بیگانگی نمی کنم. ممکن است افرادی باشند که هنوز هم این دید را داشته باشند که استاندار غیربومی است، ولی در مجموع مردم من ندیدم که در رفتارشان و نگاهشان این موضوع را بگویند یا حس کنند.

**جناب آقای استاندار! به عنوان آخرین سوال و برای استفاده هرچه بیشتر فرمانداران و بخشداران محترم از این گفتگو به اختصار خصوصیات و ویژگی های یک فرماندار و بخشدار مستعد موفقیت را تبیین بفرمایید؟

ببینید من تمام توانم را گذاشتم برای این مردم و هیچ وظیفه دیگری امروز در دنیا برای خودم قائل نیستم جز اینکه استاندار استان کردستان باشم و به مسائل کردستان بپردازم و فکر می کنم که اگر مردم به صداقتی که من مدعی هستم وجود دارد، ایمان پیدا کنند این مدیریت می پذیرند و همکاری می کنند و تا به حال هم همکاری خوبی داشتند. من این اطمینان را می دهم که واقعاً تمام توانم را برای حل مشکلات و مسائل استان گذاشته ام و می گذارم که البته همه ما می دانیم که در کشور کمبودهایی وجود دارد که با این کمبودها باید جامعه را مدیریت کنیم.

ما برای انتصاب هر مدیری دو نوع ویژگی و مشخصه را باید داشته باشیم یکی ویژگی های عمومی است که به هر حال به شخصیت افراد، اعتقادات و باورهای افراد برمی گردد. همان مسائلی که من در اولین جلسه شورای اداری اشاره کردم. پاکدستی، پاک چشمی و دلسوزی برای مردم و ارتباط با مردم. اینها ویژگی های کلی است که باید هر مدیری در جامعه داشته باشد. فرمانداران و بخشداران چون مسوولیتشان، مسئولیت سیاسی است به نظر من دارای بینش سیاسی باشند و فهم سیاسی و درک سیاسی از مسائل داشته باشند و نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه آگاهی داشته باشند و این بسیار مهم است. ضمن اینکه مدیریت وزارت کشوری یعنی استاندار، فرماندار و بخشدار صرفاً یک مدیریت سازمانی نیست، بلکه یک مدیریت منطقه ای است و این با مدیریت سازمانی تفاوت می کند. مدیران سازمان ها وظایف مشخص و تعریف شده خاصی دارند که همان کارها را باید انجام بدهند و با بقیه امور کاری ندارند. اما یک استاندار و فرماندار و بخشدار با همه ی امور جامعه سروکار دارد و طبیعتاً یک کلی نگری و همه سو نگری باید در افراد وجود داشته باشد.

این سوال ممکن است پیش بیاید که آیا همه ی کسانی که منصوب شدند همه شرایط را دارند یا نه؟ ممکن است نداشته باشند اما باید استعداد این کار را داشته باشند. یعنی این استعداد را داشته باشند که به محض انتصاب تغییر شرایط بدهند و خودشان را با شرایط و مدیریت جدید هماهنگ و همسو کنند و این طبیعی است. به هر حال ما یک شخصیت فردی داریم که ویژگی های خاص خودش را دارد. یک شخصیت سیاسی – اجتماعی داریم که این از ویژگی های دیگری برخوردار است یعنی امروز وقتی فردی فرماندار یا بخشدار می شود طبیعتاً نوع صحبت ها و نوع موضع گیری هایش و نوع رفتارش به عنوان نمایندگی حاکمیت نظام جمهوری اسلامی تعریف می شود. یک فرد عادی جامعه ما نیستند، بنابراین باید نوع موضع گیری هایی که می کنیم، نوع صحبت هایی که می کنیم حتی رفت و آمدی که ممکن است با دوستان و اقوام داشته باشیم ممکن است در نگرش مردم جامعه نسبت به ما تأثیر داشته باشد و این مراقبت ها را باید داشته باشیم که من معمولاً در جلسه با فرمانداران و ملاقات هایی که دارم این موارد را مشروح تذکر می دهم.

شما هم نظر خود را در مورد این مطلب در قسمت نظرات بنویسد بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد

صفحه اینستاگرام بارانی نیوز
  • نظرات کاربران

    پاسخی بگذارید

    تبلیغات خرید بک لینک با کیفیت فقط 30 هزار تومان
    عدالت خبر
    خانه به دوش
    کشاورزی
    ** وبسایت حقوقی عدالت
    ** مشاوره تحصیلی آنلاین ** مشاوره درسی ** خرید هارد سرور اچ پی HP ** خرید آنلاین کتاب های Cambridge IELTS ** اجاره خودرو ** Chiropractor ** خرید هارد سرور اچپی HP ** خرید سرور استوک اچپی ** اجاره خودرو ** 오피스타 ** خرید سرور اچپی ** 오피스타 ** سند اجاره ای برای زندانی ** Bahiscasino ** ساک دستی متقال ** ปั้มไลค์ ** سرور HP
    *******