- کد خبر: 5287
- خبرنگار: هیوا محمدپور
- گروه خبری : سیاسی
- تاریخ انتشار : 26 مرداد 1394, 12:18:03
۲۶ مرداد؛ سالروز بازگشت مردانی از جنس استقامت
بارانی نیوز – در تقویم رسمی کشور ۲۶ مرداد به عنوان روزی به یادماندنی به نام آزادگان سرافراز کشورمان ثبت شده است. این روز برای همیشه از صبر و مقاومت فرزندان ملت بزرگ ایران اسلامی که دربند اسارت نیز سرود آزادی را سردادند، حکایت میکند. آنان رادمردانی هستند که در برابر دشمن تا بن دندان مسلح و حامیان غربی و عربیاش سرخم نکردند.
در چنین روزی در سال ۱۳۶۹ نخستین گروه ازآزادگان دفاع مقدس به میهن اسلامی بازگشتند؛ آزادمردانی که بهترین دوران عمر خود را در اردوگاههای مخوف رژیم بعث صدام سپری کردند. آنان با ایمان راسخ و اقتدا به سیره بزرگان دین و مردان خدا که برای کسب رضای حق تعالی سختیهای زندان را تحمل کردند و لحظه ای از یاد خدا غافل نشدند، در راه سربلندی کشورشان ایستادگی کردند و هیچ وقت خم به ابرو نیاوردند.
سربلند از امتحانی بزرگ
آزادگان کشورمان امتحان و آزمایش بزرگی را پشت سرنهادند و به تعبیر رهبرمعظم انقلاب اسلامی؛ «سالهای مجاهدت خاموش و دشوار آزادگان عزیز ما در اسارتگاههای عراق از جمله مقاطع فراموش نشدنی تاریخ پرشکوه ماست».
آنان پس ازماهها حضور در صحنههای ایثار و فداکاری و دفاع از مرزهای میهن اسلامی، قریب به اتفاق با تنی مجروح و در شرایطی که همه راهها را به روی خود بسته میدیدند، به اسارت دشمن تن دادند، اما سختی اسارت و شکنجههای قرون وسطایی هرگز نتوانست در اراده آهنین آنان خللی وارد کند.
خیلی از آنان در همه دوران اسارت، با کارشکنی رژیم بعثی صدام، نامشان در فهرست اسرای جنگی صلیب سرخ ثبت نشد و اسارت آنان از نظارت سازمانهای بین المللی مخفی ماند و به عنوان مفقودالاثر، هیچ نظارتی بر نحوه رسیدگی به امور آنان اعمال نمیشد.
صبوری در راه خدا
دراین میان خانوادههای آنان نیز از بلاتکلیفی عزیزانشان همواره رنج میبردند و این سختترین شرایطی بود که خانواده اسرا در کمال شکیبایی و صبر و در مقام معامله با خدا پشت سر گذاشتند و دراین مسیر سربلند بودند.
آنان بردباری را پیشه خود قرار دادند. بی گمان آنچه سختی اسارت را برای آزادگان آسان و خانواده آنان را به صبر دعوت میکرد، رضایت دادن به رضای خدا بود. هر منصفی به درستی این موضوع شهادت میدهد، چراکه در غیراین صورت تحمل سالها دوری از خانواده، آن هم در سختترین شرایط، کار آسانی نیست.
پس از بازگشت
بسیاری از آزادگان براثر شرایط سخت و نامناسب دوران اسارت شربت گوارای شهادت نوشیدند و درکمال مظلومیت و غریبانه به دیار باقی شتافتند. بسیاری نیز بعد از بازگشت به میهن اسلامی، به شکرانه بازگشت همراه با پیروزی، خاک وطن را بوسه زدند، درحالی که اشک شوق و شادی برمحاسن و صورتهای تکیده آنان میغلطید و دلبستگی آنان را به این مرز وبوم به نمایش میگذاشت.
بسیاری نیز با ورود به خاک کشورمان براثر شدت بیماریهای ناشی از سختی دوران اسارت و سوءتغذیه راهی بیمارستانها شدند و آنجا به شهادت رسیدند.
خیلیها نیز پس از بازگشت به کشور، فرزندان خود را، که هنگام خردسالی به خدا سپرده و حضور در جبهه و جنگ را بر ماندن در کنار آنان ترجیح داده بودند، نمیشناختند. چه بسیار فرزندانی که برای نخستین بار بود چهره پدر را میدیدند.
مرارتها و سختیها
همه مرارتها و سختیهایی که بر آزادگان کشورمان در اردوگاههای رژیم بعث گذشته است، قابل بیان نیست و قلم عاجز ازنوشتن است و بعضی از این تلخیها را با هیچ زبانی نمیتوان بیان کرد.
هیچگاه فراموش نمیکنم که آزاده عزیزی نقل میکرد: «درمیان آزادگان جوانی بود که به حرفه جوشکاری آشنایی داشت و در فضای باز و در گرمای بالای ۵۰ درجه آنقدر از او کار کشیدند که براثر همان فشارکار، پرپرشد و در غربت با مرگ سرخ دست و پنجه نرم کرد. »
او همچنین نقل میکرد: «درمیان اسرا فردی بود که از سایر اسرا مسنتر و دارای همسر و فرزند بود و در اسارت دشمن لحظه ای از فکر خانواده غافل نبود و همواره میگفت که آرزو دارم به میهن اسلامی برگردم و دختر دم بخت و پسر جوانم را سر و سامان دهم، اما افسوس و صدافسوس او یک شب براثر غم و غصه فراوان، در بستر خواب به دیار باقی شتافت و دعوت حق رالبیک گفت. »
شکنجههای ددمنشانه
به روایت یکی دیگر از آزادگان، شکنجه واذیت و آزار آزادگان ازسوی عوامل رژیم بعث صدام، کارهمیشگی آنان بود و گاهی برای سرگرمی و فراهم کردن فضای شادی خود، ناجوانمردانه به ضرب و شتم آزادگان میپرداختند.
آن ددمنشان با زدن سیلی به بچهها، خنده کنان میگفتند: «این هدیه مسئولان ایرانی است که برایتان فرستادهاند» و اگر روزی شکنجه و آزار نبود، همه تعجب میکردند.
حتی گاهی که برای درمان آزادگان حضور پیدا میکردند، با شیوههای ویژه خود درمان میکردند. البته آنچه وجود نداشت درمان بود و اگر فردی بیمارمیشد، فقط با توکل به خدا شفا مییافت و عمل درمانی درکار نبود.
هنگام بیماری بچهها فردی با مقداری دارو مراجعه میکرد و همه را به خط میکرد و در همان صفی که آزادگان به خط شده بودند، معاینه مختصری صورت میگرفت و اگر درمیان ۱۰نفر به یکی دارو میداد، به ۹ نفر بعدی سیلی میزد و با خنده میگفت: «برو، شفا پیدا کردی» و اگر کسی اعتراض میکرد، عاقبت کارش مشخص بود.
به همین دلیل اگر فردی بیمار میشد، بچهها درحد توان خود به مداوای او میپرداختند و به شوخی به او میگفتند: «به کدام سبک میخواهی درمان شوی، به سبک خودمان یا به سبک عراقیها؟»
بی گمان دوران اسارت و مقاومت آزادگان غیور در چنگال دشمن بعثی بخشی از افتخارات دوران دفاع مقدس ماست و مجاهدتهای خاموش این عزیزان در تاریخ بزرگ ملت ایران اسلامی برای همیشه ماندگار خواهد بود.
شما هم نظر خود را در مورد این مطلب در قسمت نظرات بنویسد بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد