چرا وابسته نبودن به یک سبک نقاشی توصیه می شود؟
‎با گذشت زمان نحوه تصور کردن تصویر و کشیدن آن توسط نقاشان تغییر کرده و به وجود آورنده سبک نقاشی گوناگون شده.
‎نقاشی فرآیندی است که طی آن رنگ بر روی یک سطح مانند کاغذ ، بوم یا دیوار ایجاد نقش می‌کند و اثری خلق می‌شود. فردی که این فرایند توسط او انجام می‌گیرد نقاش نام دارد. قدمت نقاشی در بین انسانها ، شش برابر قدمت استفاده از زبان نوشتاری است.
‎دو سبک نقاشی رئال و هایپر رئال زیرمجموعه ی نقاشی های تصویری هستند و سبک سورئال را بیشتر میتوان در مجموعه ی انتزاعی جای داد که از روی سوژه ی واقعی نیست و نه تنها بر خلاف جهت عقل گرایی و واقع بینی حرکت میکند، بلکه عقل گرایی را موجب سرکوب تخیل گرایی می داند.
‎درواقع در این سبک هنرمند از حیطه عقل گرایی و استدلال عبور کرده و دسترسی به ناخودآگاه پیدا می کند.
‎به طور کلی هدف در سورئالیسم آزاد سازی فکر و زبان و ذهن بوده است.
‎اما درصورتی که دو سبک رئال وهایپر رئال تنها در چهارچوب واقعیت و یا عکس ها قرار دارند،در واقع هردو سبک نقاشی از عکس یا مدل زنده است ولی در هایپررئال تا این لحظه به صورت ساخت و سازی کار میشود چون نقاش در این سبک همانند دستگاه کپی عمل میکند و نه تنها جا ماندن یک خال هم مشکل ایجاد میکند بلکه گاهی در جزئیات آن اغراق میشود اما در رئال گاهی حتی ممکن است از روش امپرسیونیسم که نوعی جایگذاری رنگ با کمک کاردک و قلم است استفاده شود که در این صورت درواقع تابلو از دور نمای واقعی خود را دارد.
‎به گفته ی یلدا دوستی، نقاش جوان و طراح خوش ذوق ایرانی یکی از علت های تفاوت این دو سبک در تکنیک طراحی و رنگ آمیزی آن است، به عبارتی در کارهای رئال-امپرسیون معمولا از کل به جز نقاشی میشود به این صورت که اول طراحی کلی و بعد سایه زدن ها و کم کم جزئیات نیز اضافه میشوند، اما برخلاف آن در هایپر رئال نقاش از جزئیات وارد عمل شده و رفته رفته هر قسمت را جایگذاری میکنند که به این کار پردازش نیز میگویند.
‎از نظر یلدا همه ی افرادی که تا به حال به ویژه هنر موفق شده اند، کسانی هستند که قوانین رو دنبال نکردند برای مثال پابلو پیکاسو، از تاریخ مشخصی سعی در شکستن چهارچوب های از قبل آموخته شده ی خود کرد و قدمی فراتر گذاشت و توانست سبک مستقل کوبیسم را ابداع کند و این باعث شده او جزو نقاشان معاصری شناخته شود که تغییر بزرگی در عرصه ی هنری ایجاد کرده و به شهرت جهانی رسیده است.
‎در مورد خود یلدا هم این مسئله صادق است
‎از آنجاییکه او معتقد است سبک های رئال و هایپررئال از یک جایی به بعد به علت این که در چهارچوب عکس و سوژه های از پیش تعیین شده قرار دارند مانع بروز خلاقیت نقاش میشوند، و از طرفی مهارت های آموزشی در سبک رئال لازمه ی اجرای کار های سورئال برای هرکسی نیز هستند، او با تمرین های متعدد در زمینه ی رئال و هایپر رئال آثار بسیار زیبایی را نقاشی کرده که به خودی خود در این سبک حرفی برای گفتن دارند و سپس از این مهارت ها به عنوان پیش زمینه ای برای کار در سبک سورئالیسم بهره برده است.
‎در نهایت به عنوان یک مدرس نقاشی یلدا بر خلاف بسیاری از هنرمندان بر این باور است که هر هنرمندی امضای مخصوص به خود را دارد و باید این شرایط برای او فراهم شود تا بتواند بدون سانسور آموزش ببیند و آموزگاران باید دانش و مهارت خود را تمام و کمال به هنرجوها آموزش دهد و عمل نکردن به این مسئله را خودخواهی آنها میداند چرا که به عقیده ی او شاید این آموزش ها باعث شدند تا در وجود آن فرد جرقه ای روشن شده و اثر هنری وی در مسیر هنر ماندگار و خدمتی برای مردم شود، چرا که این روش آموزش دیدن و ادغام سبک ها نه تنها باعث بروز خلاقیت شده بلکه هنرمندان را در مسیر راهی نوین و انقلاب جدیدی در هنر سوق میدهد، چه کسی میداند شاید شما به عنوان یک هنرمند بنیان گذار تحول، ابداع سبک و یا تکنیک جدیدی بودید که توسط شاگردتان به ثمر نشست.

پایگاه خبری بارانی خبر

پایگاه خبری عدالت خبر